*درخشنده*



دوس ندارم تو سال جدید مردم به همه آرزو هاشون برسن
به جاش.
آرزو میکنم از روی فکر آرزو کنن
برای بدبخت شدن کسیم آرزو نکنن
و همین طور آرزویی نکنن که پشیمون شن
آرزو میکنم به آرزو های خوبتون برسید
سال نو مبارک
ببخشید دیر تبریک گفتم




تا حالا احساس تنهایی کردین؟

اینکه کسی دوروبرت نباشه

واسه کسی مهم نیستی☹

حس کنی که دور انداخته شدی

و کسی دوست نداره؟

یا اینکه.

توی تک تک این لحظه ها چند نفر هستن که میگن

نه اینطور نیست

تو تنها نیستی

من باهاتم.

من ازشون ممنونم یکی خواهرم پری و اون یکی هلیا(جدیده)

یه آرزو ی خوب براتون دارم

زندکی تون لبریز از این دوستا


او گفت:زندگی چیست؟

گفتم همان که آدمی مزه آن را میچشد و آخر سر هم باآن وداع می کند.

گفتا: آسان است؟

گفتم زندگی کردن آسان و زندگی واقعی دشواراست.

بگفت:چرا با اینهمه سختی که داری زندگی را دوست داری؟

گفتم نه برای خود برای عشق است:)


تابستان نفس های آخرش را می کشید
این چندمین بار بود که تمام میشد؟
حسابش از دستش در رفته بود
اما می دانست همیشه در قلب بچه ها خواهد بود
تابستان گرم
با تمام گرمایش 
در حال سرد شدن بود
اما پاییز
درست روبه رویش 
با لبخند ایستاده بود
کسی که پادشاه فصل ها بود
کسی که
با عاشقانه هایش گرم می کرد
این هوای سرد را.

فقط ۲ چیز در دنیا هست که باید نگرانش باشی:


این که ببینی سالمی یا مریضی!

اگه سالمی که نگرانی نداره.

اگه مریضی ۲ چیز هست که باید نگرانش باشی:

این که میمیری یا زنده میمونی! 

اگه زنده میمونی که نگرانی نداره.

اگه میمیری ۲ چیز هست که باید نگرانش باشی:

این که میری بهشت یا جهنم! 

اگه میری بهشت که نگرانی نداره!

اگه میری جهنم

اونجا اونقدر آشنا میبینی که اصلا جای نگرانی نیست!


پس هیچ چیز ارزش نگرانی نداره


شاد باش و از زندگی لذت ببر.





امروز که منتظر بابام بودم که برم کلاس زبان یه صحنه بدی دیدم.

دیدم یه مردی از ماشینش پیاده شدو یه پلاستیکو انداخت توی سطل آشغال.

بعد یه مرد پیر ضعیف و لاغر و دختر کوچیکش که انگار همه این مدت منتظر بودن اومدن و با زحمت زیاد پلاستیکو درآوردن.

تو پلاستیک پر لباس بود.

بعد اینکه با خوشحالی خیلی زیادی لباسارو در آوردن، رفتن.دخترک شاد بود ولی حس کردم پیرمرد شرمندس.

چیزی که ناراحتم کرد تضاد بود.

بین مردی که مجبوره برای خوشحال کردن دخترش لباسایی که یه آدم بی فکر و از تو سطل آشغال میندازه رو دربیاره.

و آدمی که شاسی بلند سوار میشه ولی شعورش نمیکشه که کمک نمی کنه حداقل همون لباسایی که لازم نداره رو تو سطل نندازه.

اینارو گفتم که اگه کسی یادش رفته بدونه که کسایی هستن که به کمکش نیاز دارن.

امیدوارم همه آدما به درکی از محیط اطرافشون برسن



یه بار یه جمله قشنگ شنیدم از یکی:
وقتی بارون میباره،
همه پرنده ها دنبال یه سرپناهن؛
ولی عقاب برای خیس نشدن بالا تر از ابر ها پرواز میکنه.

پس شاید،

این دیدگاه آدماس که تفاوت هارو خلق میکنه.
شاید برای موفق شدن باید دیدگاهتونو تغیر بدین*

نمیدونم چرا هروقت به یکی میگم یه شعر بخون تو %۹۰ اوقات میگه:

یه توپ دارم قلقلیه

سرخ و سفید و آبیه

میزنم زمین هوا میره.

شاید به خاطر اینه که همه حفظن اینو

خیلی کم پیش میاد یه شعری از سهراب سپهری،سعدی،حافظی،چیزی بخونن

واقعا به شاعر این ترانه دلنشین و محبوب که تاحالا نفهمیدم کی بوده تبریک میگم



بفرما تعطیلی تابستونم تموم شد‌

به جاش بزرگ ترین فاجعه بشریت داره رنگ و بوی گند واقعیتو به خودش میگیره

ولی خب کاریشم نمیشه کرد.

مدرسه است دیگه باید رفت.باید سوخت‌باید تحمل کرد.

مجبوریم تا تابستون بعدی این ۹ ماه نحس رو پشت سر بزاریم.

میتونیم در کنار درس خوندن خوش بگذرونیم

امیدوارم همون طور که از تابستون چیزی نفهمیدم از مدرسه ام چیزی نفهمم

برای شما هم همینو آرزومندم

 


چه ای کاشی شده زندگی من!

ای کاش هایی که باعث میشن هزار بار بخوام ۳ساله بشم

اینکه ای کاش تنها دغدغه ام

خریدن عروسکی بود که از پشت ویترین بهش نگاه میکردم و قول مامان که برات میخرم.

ای کاش تنها ترسم

آن لولو خور خوره ای بود که زیر تختم قایم شده بود و باعث شد هیچوقت شبا اون زیرو نگا نکنم.

ای کاش تنها دروغم 

این بود که بگم شکلات رو میزو من نخوردم.

ای کاش تنها دردم 

این بود که دوست صمیمیم دیگه همسایه ما نیست‌.

و صدها ای کاش دیگه که ای کاش،ای کاش نبودن


این یکی از قشنگ ترین چیزایی بود که خوندم:

گویند دویست نفر را 
سه نفر سرباز لاغر اندام به اسارت گرفته
و به صف کرده و می بردند 
و تعدادی نظاره گر بر این جماعت اسیر
می خندیدند و با خود می گفتند : 

ای بیچاره ها چگونه است 
این سه نفر نحیف برشما چنین چیره گشته 
و اینچنین خوار شدید؟ 

یکی جهاندیده درمیان آنان فریاد زد 
که ای مردم بر ما نخندید 
که آن سه نفر با هم هستند 
و ما دویست نفر تنها!

·•●✿●•·


جمعه مسابقه استانی کاراته بود

ماام از ساعت هشت رفتیم و تا بعد از ظهر اونجا درگیر بودیم

یه ذره استرس و هیجان و خستگی داشتیم ولی میرزید

البته بیشترین استرسش اونموقعی بود که داورا میخواستن پرچم قرمز یا آبی رو بیارن بالا

من که تو اون لحظه دلهره آور بدنم میلرزید

ولی آخرش خوب تموم شد.با این که هنوزم باورم نمیشه ولی اول شدم

ولی قسمت بدش جدولبندی افتضاحشون بود.

چون هم ما مجبور شدیم سه باار کاتا بزنیم هم منو آخرین بار با بهترین دوستم تو باشگاه انداختن

که در اصل این کار اشتباه بود

البته ما هر دومون کارمون خیلی خیلی خوب بود

سخت بود ولی شیرین بود

 


دیروز دل درد شدید گرفته بودم

رفتم تو اینترنت رو گشتم به امید اینکه درمان خونگی خوبی برای دلدرد پیدا کنم.

یه جا نوشته بود"درمان خانگی معجزه آسا شکم درد"

تو سایتش نوشته بود:

اگر به شکم درد مبتلا شده اید میتوانید برای درمان به پزشک معالج مراجعه کنید.

یعنی تا حلا مطلبی به این مفیدی نیافته بووودم

مرسی واقعا.خوب شدم


نمیدونم چرا هروقت به یکی میگم یه شعر بخون تو %۹۰ اوقات میگه:

یه توپ دارم قلقلیه

سرخ و سفید و آبیه

میزنم زمین هوا میره.

شاید به خاطر اینه که همه حفظن اینو

خیلی کم پیش میاد یه شعری از سهراب سپهری،سعدی،حافظی،چیزی بخونن

واقعا به شاعر این ترانه دلنشین و محبوب که تاحالا نفهمیدم کی بوده تبریک میگم

 


 

سال نو می شود، زمین نفسی دوباره می کشد، برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند

پرنده های خسته بر می گردند و در این رویش سبز دوباره. من. تو. ما. کجا ایستاده ایم

سهم ما چیست؟ نقش ما چیست؟ پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟

امیدوارم اگر سال پیش به آرزوهاتون نرسیدید 

امسال هر چی خواستید رو به دست بیارید

سال جدید مبارک.

همتونو از ته قلبم دوست دارم

از ته ته قلبم❤


تا الان فکر میکردم معنی اسمم خیلی مزخرفه

آشکار،روشن

ولی امروز تواینترنت چند تا معنی دیگه پیدا کردم

مثلا روشنی بخش زندگی

درخشنده

ماه درخشان

نور عشق

و.

امروز برای اولین بار از اسمم خوشم اومد

به خاطر همین یکی از معنی هاشو رو اسم وبم گذاشتم،خوبه؟

+شماام اگه خواستید معنی اسمتونو بگید:))

مرسی


‏استراتژیکترین جمله ایرانی‌ها

 

"حالا باز خودت میدونی"

 

این جمله معمولا زمانی استفاده میشه که:

حسابی مخ طرف را خوردی، 

دخالتهای لازم را کردی، 

رای طرف را زدی، 

تصمیمش را عوض کردی، 

بدتر گمراهش کردی، 

از زندگی نا امیدش کردی، 

نکات منفی را گفتی، 

انرژی منفی را دادی،

یعنی به معنای واقعی از این جمله متنفرم


تست_کرونا

یه تست برای اینکه بفهمید ناقل هستید یا نه

 

روی زمین دراز بکشید

سعی کنید به سمت چپ یا راست قِل بخورید

اگر قل نخوردید 

شما ناقلید

 

پ.ن: به صفحه های مستقل اون بالا اضافه کردم

اگه خواستید جمله ای هم شما بگید برای صفحه ی "گلچین سخنان" یا "زیبا جمله ها"


از همه انتظار ندارم وقت بذارن بخونن ،،،

فقط برای اینکه حرفامو جایی زده باشم نوشتمش:)

امسال یه سال سرنوشت سازه برای من و کلی دختر و پسرای دیگه که انتخاب رشته دارن

تا همین چند روز پیش تنها آرزو و خواستم پزشک شدن بود

تنها هدفم از اینکه برم تجربی پزشکی بود(چقد هم وی پررو میباشد0_o)

نه داروسازی نه دندونپزشکی نه.قبول دارم که از بچگی این خواستم بوده.ولی اینکه چند سال اخیر هی بهم میگفتن،

نه خیلی سخته

تو نمیتونی

دیوونه میشی

.

بیشتر دلم خواست که برم دنبالش

همین طوری هی بخودم گفتم تو باید اینکارو بکنی.تا اینکه دیدم علاقه واقعیم چیز دیگه ایه

دیدم که من عاشق موسیقیم،عاشق نقاشیم ،عاشق نویسندگیم:).

ولی اینو موقعی فهمیدم که مامان بابام شروع کرده بودن و کمک میکردن که من از الان بخونم و یه مدرسه خوب قبول شم

از الان محکم شروع کنم

البته از چند وقت پیش محکم شروع کردم.تو این مدت مامان بابام کاری جز من نداشتن.همش برام پکیجا و فیلما و کتابا و کلاسای آنلاین آماده میکردن.

منم میخوندم.

حالا فهمیدم که من یه چیز دیگرو میخوام

که البته افتادم توی یک صد راهی که معلوم نیس کدوم راهو  انتخاب کنم.نمیدونم تو کدوم موفق ترم و به کدوم علاقه بیشتری دارم.

میتونم صادقانه بگم دارم به معنای واقعی دیوونه میشم

از طرفی به هیچ وجه نمیتونم به مامان بابام بگم نمیخوام برم تجربی.نمیخوام زحمتاشونو به هدر بدم(با این وجود اونا براشون مهم نیس چقد اذیت شده باشن و فقط موفقیت منو میخوان:(  )

این وضعیت من در صورتیه که اونا هر دوشون قبلش بهم میگفتن میتونی بری هنر و تازه اونجا موفق تری 

حالا احساس میکنم هر کاری بکنم آیندم به باد میره

ازتون میخوام کمک کنید انتخاب کنم۰_۰

شما اگه جای من بودید چیکار میکردید:(

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها